خیال و علم؛ گرچه در نگاه اول این دو از هم جدا هستند اما مانند دو بال پرنده در طول تاریخ توانسته اند انسان را تا جایگاهی که اکنون در آن قرار دارد به پیش ببرند و به پیش خواهند برد. گاهی اوقات علم در مقابل خیال سرکشی کرده و بعضی مواقع این خیال بوده است که بر علم چیره گشته. اما شکوفایی هر دو زمانی اتفاق افتاده است که در کنار یکدیگر بودند و با هم حرکت کرده اند.
حال شما نیز قوه تخیلتان را به پرواز دربیاورید و به دو تصویر پیش رو با دقت نگاه کنید:
به نظر شما دو تصویر بالا مربوط به چه چیزی یا چه مکانی هستند؟ آیا می توانید حدس بزنید که نخستین عکس چه چیزی را نمایش می دهد؟ نظرتان درباره دومین عکس چیست؟ لطفا قبل از خواندن شرح کامل تصاویر، حدس های خود را در قسمت نظرات وارد کنید تا ما و دیگران با تراوشات ذهنی شما بیشتر آشنا شویم!
فراموش نکنید که درست یا غلط بودن حدس های شما مهم نیست آنچه که ارزشمند است تنها تفکر بر روی خالق این زیبایی هاست.
اولین نشانه دربارهی اینکه از خورشید ما چه چیزی به وجود خواهد آمد، به طور اتفاقی در سال 1764 کشف شد. در آن زمان چارلز مسیه در حال تکمیل فهرستی از جرمهای گسترده آسمانی بود تا با دنبالهدارها اشتباه گرفته نشوند. 27 امین جرم فهرست مسیه که به نامM27 یا سحابی دمبل مشهور است، یک سحابی سیارهنما است. نوعی از سحابی که از خورشید ما، پس از پایان همجوشی هستهای در درون هستهاش، به وجود خواهد آمد.M27 یکی از روشنترین سحابیهای سیارهنما در آسمان است و در صورت فلکی روباهک، با دوربین دوچشمی دیده میشود. حدود 1000 سال طول میکشد تا نورM27 به ما برسد و در بالا این نور در رنگهای ساطع شده از اکسیژن و هیدروژن نشان داده شده است. درک ساختار و اهمیت M27 فراتر از سطح علم در قرن 18 بود. حتی امروزه بسیاری از چیزها در مورد سحابیهای سیارهنمای دو قطبی مثل M27 مرموز باقی مانده است. مثل ساز و کار فیزیکی که پوشش بیرونی گازی ستارهی کم جرم را به بیرون پرتاب میکند و یک کوتولهی سفید داغ با اشعه ی X باقی میگذارد.
این یکی از بزرگترین و طولانیترین طوفانهایی است که تاکنون در منظومهی شمسی ما رخ داده است. برای نخستین بار شکلگیری ابر بالا در نیمهی شمالی زحل، در اواخر سال گذشته دیده شد که اندازه آن بزرگتر از زمین بود. این طوفان نه فقط از روی زمین بلکه کمی نزدیکتر و با فضاپیمای روباتیک کاسینی که به دور زحل میگردد هم دنبال میشد. در تصویر بالا که فوریهی گذشته با رنگهای غیر واقعی فروسرخ گرفته شده است، رنگهای نارنجی ابرهای عمیقتر جو زحل را نشان میدهد در حالی که رنگهای روشنتر ابرهای بالاتر را نشان میدهد. حلقههای زحل تقریباً از لبه و به شکل خط افقی آبی نازکی دیده میشوند. نوارهای تابدار تیره، سایه حلقههای زحل هستند که در اثر تابش نور خورشید که در بالا و چپ قرار دارد روی ابرهای بالایی زحل افتادهاند. حلقه های زحل در اوایل قرن 16 توسط ستاره شناس ایتالیایی، گالیله، کشف شدند. گالیله نتوانست با تلسکوپ کوچک خود این حلقه ها را به وضوح و به درستی رصد کند. او فکر می کرد که حلقه ها، قمر های بسیار بزرگی هستند. در سال 1656، پس از به کارگیری یک تلسکوپ قوی تر، کریستیان هویگنس ستاره شناس آلمانی، یک حلقه باریک مسطح حول زحل را توصیف کرد. هایگنس فکر می کرد که این حلقه یک صفحه جامد از برخی مواد است. در سال 1675، دومنیکو کاسینی یک ستاره شناس آلمانی متولد فرانسه، کشف دو حلقه مجزا که با گروه هایی از اقمار کوچک شکل گرفته بودند را اعلام نمود. مشاهدات بعدی از زحل وجود تعداد بیشتر این حلقه ها را ثابت نمود. حلقه های باریکی که هفت حلقه اصلی را شکل می دهند در سال 1980 کشف شدند.
این طوفان عظیم که منبعی از نویزهای رادیویی مربوط به آذرخشها است، ممکن است به تغییرات فصلی مثل فصل بهار که بهآرامی در نیمهی شمالی زحل ظاهر میشود هم، مربوط باشد.
منبع:
پایگاه ماهنامه نجوم
سایت : تبیان
کلمات کلیدی: